آیت الله دعاگو
افراطی گری ناهنجاری بزرگ جامعه ما
محسن دعاگو

تندروی، عبور از حد و مرزهای منطقی، قانونی و شرعی و عرفی است و غالباً در حوزههای فرهنگی؛ غلو(زیادهروی)، در حوزههای اقتصادی؛ اسراف(زیادهروی در مصرف) و تبذیر(ریخت و پاش) و در حوزههای سیاسی و اجتماعی؛ افراط نامیده میشود. تندروی، منطق را به زاویه میراند، خردورزی را در حصار عصبیت و جاهلیت، زندانی میکند و به حلقههای زنجیرهای تندروی طرفین درگیری، سامانی شیطانی و عصیانی حد و مرزناشناس میبخشد.
خداوند، اهل کتاب را از غلو در دین و زیادهروی در تعیین جایگاه رهبران دینی، نهی میفرماید(نساء 171)، زیادهروی در دین را مغایر حقگرایی و پیروی از هواهای نفسانی گمراهان، معرفی مینماید(مائده 77)، خداباوران خداگرا را به قیام برای خدا و نظارهگری بر مبنای قسط، فرمان میدهد، تندروی در مجازات متخلفین را فاصلهگیری از تقوا در پیشگاه خدا معرفی میفرماید(مائده 8) و مرزناشناسی و زیادهروی در عرصههای مقابله به مثل را محکوم میکند(بقره 194).
پیامبر گرامی(ص)، مسلمانان را به اجتناب از زیادهروی در حوزه دین و دینداری فرامیخواند و دلیل هلاکت پیشینیان را زیادهروی در دین، معرفی میکند(نهج الفصاحه). کسانی که برای برخوردارسازی اقدامات سیاسی و اقتصادیشان از محبوبیت و حمایت مردمی در ادعای نقشآفرینی امام زمان(عج) در اقداماتشان حد و مرزی نمیشناسند و برای مصون ماندن از بررسیهای خطاشناسانه و نقدهای منصفانه از اعتقادات پاک مردم، سپر حفاظتی میسازند، جفاکارترین مدعیان دینداری نسبت به رهبران دینی و الگوهای دینداری هستند.
در مقایسه تحلیلی شرایط کنونی با گونههای زیادهروی تبیینشده در کلام علی(ع) نهادینهسازی افراطیگری در فضای ایران اسلامی را فاجعهبارترین ناهنجاری است ، زیادهروی در شاخههای موشکافی افراطی، درگیری، انحراف از حق و حقگرایی و لجاجت و نرمشناپذیری شکل میگیرد. کسانی که با پندارهای بیپایه به موشکافی افراطی میپردازند به حق نمیرسند، جز فرورفتن در رنج و درد بهرهای نمیگیرند، از هر پنداری فاصله میگیرند در پندار دیگر گرفتار میشوند و همیشه اندیشه آشفته و مضطرب دارند. کسانی که به تنازع میپردازند، سست، کم توان و ناتوان میشوند و لجبازی به فساد و تباهیشان میکشد.
انحراف از حق، بدی و بد را در نگاه منحرفان، نیکو و زیبا نمودار میسازد و سرمست گمراهیشان میکند. لجبازی، راههای حرکت را تاریک میکند، کارها را پیچیده میکند، لجباز را در تنگنا قرار میدهد و کندهشدن از دین، سزای کسی است که راهی غیر از راه اهل ایمان را برمیگزیند(علی(ع)- تحفالعقول). اگر ندای قرآن در فضای لجبازیهای ارزشسوز و دشمنساز و بسترساز بهرهبرداری دشمنان، گم نمیشد پیام قرآنی فاصلهگیری از تنازع برای نجات از سستی، کمتوانی و ناتوانی تاکنون بر مشکلات سیاسی کشور خط پایان میکشید(وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ [انفال 46]).
خواست حقیقی ملت را پایان یافتن تندرویها و درگیریها در چارچوب تعالیم دینی، منش اسلامی و انسانی، قانون اساسی و موازین قانونی است.
در کشوری که اکثریت قاطع ملت به نظام رسمی و قانون اساسی جمهوری اسلامی و منافع و مصالح ملی پایبند و وفادارند، هیچ گزینهای جز گفتوگوی منطقی و اصلاح مناسبات اجتماعی(ذاتالبین) برمبنای برادری ایمانی و قانونمداری حقیقی، راهکار منازعات سیاسی نیست. مگر درگیریهای انتخاباتی از جنگ ایران و عراق که به هشت سال دفاع مقدس، هویت بخشید دشوارتر است که برای حل آن، راهحل منطقی و سیاسی نتوان یافت؟
دشمنان اسلام، نظام، رهبری و منافع و مصالح ملی را بهرهبرداران و برندگان اصلی درگیریهای سیاسی هستند و درگیریهای داخلی برای طرفهای درگیر و منافع و مصالح ملی هیچ سودی ندارد و زمینه بهرهبرداری خصمانه و مغرضانه دشمنان اسلام و ایران را فراهم میسازد. شایسته نیست توان ملی ایران اسلامی که باید الگوی مسلمانان و آزادگان جهان در پیمودن مسیر تکامل و تمدن باشد در فضای منازعات خفتبار و لجبازیهای شرمآور تباه شود.
اگر فریاد نخبگان و خردمندان ملت ایران در نگاهها و نجواهایشان به گوهر شنوایی دلسوزانه و آرمانخواهانه، آراسته گردد پایان منازعات سیاسی و هدیه آرامش به افکار عمومی جایگزین تنشآفرینی درگیریهای ارزشسوز سیاسی و اتهامپراکنیهای بیمبنا و آکنده از ارزشسوزی و جفاکاری میشود.
برخوردارنبودن تندروی از پشتوانه منطقی، شرعی و قانونی و ناسازگاری آن با منافع و مصالح ملی را شفافترین حقیقت و واقعیت است.
تندروی، برآمده از نادانی، خشم و احساس برخاسته از کاستی در حوزه منطقگرایی، تعادل و خردورزی است. تندروی، قانونگرایی و حاکمیت قانون بر مناسبات سیاسی و اجتماعی را در آشفتگی گرفتار میسازد و شفافترین دستاوردش، اعتمادسوزی، دشمنسازی و شعلهورسازی آتش کینهورزی و انتقامجویی است. آرامش برآمده از تندروی، شعلههای آتش فروخفته در خشم و نفرت آسیبدیدگان از تندروی است.
بزرگترین ناهنجاری فرهنگی- سیاسی در حوزه تدابیر راهبردی تندرویهای مرزناشناس سیاسی برای پیشبرد مصلحتاندیشیهای مغایر با موازین قانونی می باشد.
بزرگترین عامل تشدید درگیریهای داخلی، بسترساز ناهنجاری و ناروایی و تأسفبارترین ریزش فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جبهه وفاداران به انقلاب اسلامی، تندرویها و منازعات قدرتطلبانه و آزمندانه جناحی است. طراحان تندروی، تحقق اهدافشان را در آلودهترین بستر سیاسی، آرزو و جستجو میکنند و با معصیتکاری و سرپیچی آشکار از دستورات آفریدگار هستی، مدعی تلاش بیوقفه برای کمک به خلق خدا و جلب رضای خدا میشوند.
قانون بزرگترین حامی نظامهای حکومتی و قانونگرایی را پذیرفتهترین گرایش و رفتار در افکار عمومی است و نظامهای حکومتی به موازات احترامشان به قانون اساسی و قوانین رسمی و پایبندیشان به مبانی، راهکارها و روشهای قانونی از اعتبار و اقتدار و محبوبیت و مقبولیت، برخوردار میشوند. حکومتهایی که برای تصمیمسازی و تصمیمگیریهای مصلحتی به سازماندهی امواج سیاسی و شعارهای برخاسته از عواطف و احساسات افراطی میپردازند چندان اعتقادی به قانونگرایی و قانونمداری ندارند و بسترساز آلودگی مردم به گناهان کبیرهای مانند تهمت و توهین و تعرض به آبرو و اعتبار مؤمنین میشوند.
تندروی قانونگریزی، مردمستیزی، ناروایی، ناهنجارگرایی و گناهکاری است ، یکی از بزرگترین شاخصههای حکومتهای مردمسالار، مردمگرایی، مردمداری و پاسداری از حقوق قانونی همه اقشار ملی است. در حکومتهای برخاسته از آراء ملتها هیچ گزینهای برای تشخیص، تعیین و احقاق حقوق ملت و برخورد با قانونستیزان، بالاتر از قانون اساسی و موازین قانونی نیست. استمداد از فضاسازیهای سیاسی- اجتماعی، جنگ روانی و تبلیغات رسانهای برای اجرای قانون یا تصمیمات فراقانونی، راهحل تنشهای سیاسی- اجتماعی و شایسته حکومتهای مردمی نیست.
تندروی، آرامش، آسایش و ثبات سیاسی را آسیبپذیر میکند، بر انگیزه ناهنجارگرایان برای قانونستیزی، گناهکاری و تباهکاری میافزاید، بسترساز آنارشیسم(هرج و مرجطلبی) و فاشیسم(دیکتاتوری) میشود، انتظار مردم را از حکومت، بیتوجه به محدودیتهای قانونی بالا میبرد، مدیران اجرایی را در تنگنا قرار میدهد و باورهای نادرست برآمده از تندروی به دلسردی تندروها از حکومت و یا گسترش دامنه خودسری و قانونشکنی میانجامد.
خردگرایی سیاسی و مهرورزی متکی به همگرایی دینی و ملی را روشهای راهبردی برای حل منازعات سیاسی است و فاجعهبارترین مشکل سیاسی در شرایط کنونی، تندرویهای سازمانیافته از سوی جبهههای درگیر سیاسی و مدیریت تندروی به جای اعتدالگرایی است. متأسفانه نشانههای اطمینانبخشی از برنامهریزی برای افزایش وحدت و امنیت ملی در چارچوب راهحلهای راهبردی سازگار با قانون اساسی، مشاهده نمیشود. گویی تندروهای هر دو جناح سیاسی، پیروزی، عزت، شکوه و اقتدار و اعتبار را در درگیری و آسیبرسانی به وحدت و امنیت ملی میدانند و در طرد، حذف، تخریب، تضعیف، بدبینی، محدودسازی و استفاده از زبان و ادبیات ناسازگار با شأن مسلمانی و آسیبرسانی به وحدت و امنیت ملی، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
جبهههای سیاسی درگیر بایستی در برابر قانون اساسی و موازین قانونی تسلیم شده وبه فاصلهگیری از تندروی بپردازند، مطمئنترین روش برای ایجاد آرامش و مقابله با تنش، قانونگرایی و قانونمداری است. متأسفانه جبهههای سیاسی درگیر با قانونشکنی و حریم و حرمتناشناسی به تحریک یکدیگر و تشدید درگیریهای ناسازگار با منطقگرایی و خرد انسانی میپردازند.
خداوند، اهل کتاب را از غلو در دین و زیادهروی در تعیین جایگاه رهبران دینی، نهی میفرماید(نساء 171)، زیادهروی در دین را مغایر حقگرایی و پیروی از هواهای نفسانی گمراهان، معرفی مینماید(مائده 77)، خداباوران خداگرا را به قیام برای خدا و نظارهگری بر مبنای قسط، فرمان میدهد، تندروی در مجازات متخلفین را فاصلهگیری از تقوا در پیشگاه خدا معرفی میفرماید(مائده 8) و مرزناشناسی و زیادهروی در عرصههای مقابله به مثل را محکوم میکند(بقره 194).
پیامبر گرامی(ص)، مسلمانان را به اجتناب از زیادهروی در حوزه دین و دینداری فرامیخواند و دلیل هلاکت پیشینیان را زیادهروی در دین، معرفی میکند(نهج الفصاحه). کسانی که برای برخوردارسازی اقدامات سیاسی و اقتصادیشان از محبوبیت و حمایت مردمی در ادعای نقشآفرینی امام زمان(عج) در اقداماتشان حد و مرزی نمیشناسند و برای مصون ماندن از بررسیهای خطاشناسانه و نقدهای منصفانه از اعتقادات پاک مردم، سپر حفاظتی میسازند، جفاکارترین مدعیان دینداری نسبت به رهبران دینی و الگوهای دینداری هستند.
در مقایسه تحلیلی شرایط کنونی با گونههای زیادهروی تبیینشده در کلام علی(ع) نهادینهسازی افراطیگری در فضای ایران اسلامی را فاجعهبارترین ناهنجاری است ، زیادهروی در شاخههای موشکافی افراطی، درگیری، انحراف از حق و حقگرایی و لجاجت و نرمشناپذیری شکل میگیرد. کسانی که با پندارهای بیپایه به موشکافی افراطی میپردازند به حق نمیرسند، جز فرورفتن در رنج و درد بهرهای نمیگیرند، از هر پنداری فاصله میگیرند در پندار دیگر گرفتار میشوند و همیشه اندیشه آشفته و مضطرب دارند. کسانی که به تنازع میپردازند، سست، کم توان و ناتوان میشوند و لجبازی به فساد و تباهیشان میکشد.
انحراف از حق، بدی و بد را در نگاه منحرفان، نیکو و زیبا نمودار میسازد و سرمست گمراهیشان میکند. لجبازی، راههای حرکت را تاریک میکند، کارها را پیچیده میکند، لجباز را در تنگنا قرار میدهد و کندهشدن از دین، سزای کسی است که راهی غیر از راه اهل ایمان را برمیگزیند(علی(ع)- تحفالعقول). اگر ندای قرآن در فضای لجبازیهای ارزشسوز و دشمنساز و بسترساز بهرهبرداری دشمنان، گم نمیشد پیام قرآنی فاصلهگیری از تنازع برای نجات از سستی، کمتوانی و ناتوانی تاکنون بر مشکلات سیاسی کشور خط پایان میکشید(وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ [انفال 46]).
خواست حقیقی ملت را پایان یافتن تندرویها و درگیریها در چارچوب تعالیم دینی، منش اسلامی و انسانی، قانون اساسی و موازین قانونی است.
در کشوری که اکثریت قاطع ملت به نظام رسمی و قانون اساسی جمهوری اسلامی و منافع و مصالح ملی پایبند و وفادارند، هیچ گزینهای جز گفتوگوی منطقی و اصلاح مناسبات اجتماعی(ذاتالبین) برمبنای برادری ایمانی و قانونمداری حقیقی، راهکار منازعات سیاسی نیست. مگر درگیریهای انتخاباتی از جنگ ایران و عراق که به هشت سال دفاع مقدس، هویت بخشید دشوارتر است که برای حل آن، راهحل منطقی و سیاسی نتوان یافت؟
دشمنان اسلام، نظام، رهبری و منافع و مصالح ملی را بهرهبرداران و برندگان اصلی درگیریهای سیاسی هستند و درگیریهای داخلی برای طرفهای درگیر و منافع و مصالح ملی هیچ سودی ندارد و زمینه بهرهبرداری خصمانه و مغرضانه دشمنان اسلام و ایران را فراهم میسازد. شایسته نیست توان ملی ایران اسلامی که باید الگوی مسلمانان و آزادگان جهان در پیمودن مسیر تکامل و تمدن باشد در فضای منازعات خفتبار و لجبازیهای شرمآور تباه شود.
اگر فریاد نخبگان و خردمندان ملت ایران در نگاهها و نجواهایشان به گوهر شنوایی دلسوزانه و آرمانخواهانه، آراسته گردد پایان منازعات سیاسی و هدیه آرامش به افکار عمومی جایگزین تنشآفرینی درگیریهای ارزشسوز سیاسی و اتهامپراکنیهای بیمبنا و آکنده از ارزشسوزی و جفاکاری میشود.
برخوردارنبودن تندروی از پشتوانه منطقی، شرعی و قانونی و ناسازگاری آن با منافع و مصالح ملی را شفافترین حقیقت و واقعیت است.
تندروی، برآمده از نادانی، خشم و احساس برخاسته از کاستی در حوزه منطقگرایی، تعادل و خردورزی است. تندروی، قانونگرایی و حاکمیت قانون بر مناسبات سیاسی و اجتماعی را در آشفتگی گرفتار میسازد و شفافترین دستاوردش، اعتمادسوزی، دشمنسازی و شعلهورسازی آتش کینهورزی و انتقامجویی است. آرامش برآمده از تندروی، شعلههای آتش فروخفته در خشم و نفرت آسیبدیدگان از تندروی است.
بزرگترین ناهنجاری فرهنگی- سیاسی در حوزه تدابیر راهبردی تندرویهای مرزناشناس سیاسی برای پیشبرد مصلحتاندیشیهای مغایر با موازین قانونی می باشد.
بزرگترین عامل تشدید درگیریهای داخلی، بسترساز ناهنجاری و ناروایی و تأسفبارترین ریزش فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جبهه وفاداران به انقلاب اسلامی، تندرویها و منازعات قدرتطلبانه و آزمندانه جناحی است. طراحان تندروی، تحقق اهدافشان را در آلودهترین بستر سیاسی، آرزو و جستجو میکنند و با معصیتکاری و سرپیچی آشکار از دستورات آفریدگار هستی، مدعی تلاش بیوقفه برای کمک به خلق خدا و جلب رضای خدا میشوند.
قانون بزرگترین حامی نظامهای حکومتی و قانونگرایی را پذیرفتهترین گرایش و رفتار در افکار عمومی است و نظامهای حکومتی به موازات احترامشان به قانون اساسی و قوانین رسمی و پایبندیشان به مبانی، راهکارها و روشهای قانونی از اعتبار و اقتدار و محبوبیت و مقبولیت، برخوردار میشوند. حکومتهایی که برای تصمیمسازی و تصمیمگیریهای مصلحتی به سازماندهی امواج سیاسی و شعارهای برخاسته از عواطف و احساسات افراطی میپردازند چندان اعتقادی به قانونگرایی و قانونمداری ندارند و بسترساز آلودگی مردم به گناهان کبیرهای مانند تهمت و توهین و تعرض به آبرو و اعتبار مؤمنین میشوند.
تندروی قانونگریزی، مردمستیزی، ناروایی، ناهنجارگرایی و گناهکاری است ، یکی از بزرگترین شاخصههای حکومتهای مردمسالار، مردمگرایی، مردمداری و پاسداری از حقوق قانونی همه اقشار ملی است. در حکومتهای برخاسته از آراء ملتها هیچ گزینهای برای تشخیص، تعیین و احقاق حقوق ملت و برخورد با قانونستیزان، بالاتر از قانون اساسی و موازین قانونی نیست. استمداد از فضاسازیهای سیاسی- اجتماعی، جنگ روانی و تبلیغات رسانهای برای اجرای قانون یا تصمیمات فراقانونی، راهحل تنشهای سیاسی- اجتماعی و شایسته حکومتهای مردمی نیست.
تندروی، آرامش، آسایش و ثبات سیاسی را آسیبپذیر میکند، بر انگیزه ناهنجارگرایان برای قانونستیزی، گناهکاری و تباهکاری میافزاید، بسترساز آنارشیسم(هرج و مرجطلبی) و فاشیسم(دیکتاتوری) میشود، انتظار مردم را از حکومت، بیتوجه به محدودیتهای قانونی بالا میبرد، مدیران اجرایی را در تنگنا قرار میدهد و باورهای نادرست برآمده از تندروی به دلسردی تندروها از حکومت و یا گسترش دامنه خودسری و قانونشکنی میانجامد.
خردگرایی سیاسی و مهرورزی متکی به همگرایی دینی و ملی را روشهای راهبردی برای حل منازعات سیاسی است و فاجعهبارترین مشکل سیاسی در شرایط کنونی، تندرویهای سازمانیافته از سوی جبهههای درگیر سیاسی و مدیریت تندروی به جای اعتدالگرایی است. متأسفانه نشانههای اطمینانبخشی از برنامهریزی برای افزایش وحدت و امنیت ملی در چارچوب راهحلهای راهبردی سازگار با قانون اساسی، مشاهده نمیشود. گویی تندروهای هر دو جناح سیاسی، پیروزی، عزت، شکوه و اقتدار و اعتبار را در درگیری و آسیبرسانی به وحدت و امنیت ملی میدانند و در طرد، حذف، تخریب، تضعیف، بدبینی، محدودسازی و استفاده از زبان و ادبیات ناسازگار با شأن مسلمانی و آسیبرسانی به وحدت و امنیت ملی، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
جبهههای سیاسی درگیر بایستی در برابر قانون اساسی و موازین قانونی تسلیم شده وبه فاصلهگیری از تندروی بپردازند، مطمئنترین روش برای ایجاد آرامش و مقابله با تنش، قانونگرایی و قانونمداری است. متأسفانه جبهههای سیاسی درگیر با قانونشکنی و حریم و حرمتناشناسی به تحریک یکدیگر و تشدید درگیریهای ناسازگار با منطقگرایی و خرد انسانی میپردازند.